مرد نبرد

کربلای پنج ؛ نه راه پیش داشتیم و نه راه پس . شده بود نبرد تن و تانک . نمیدانم از کجا رسید ؟ سوار بر موتور و آرپی جی به دست با دیدنش جان گرفتیم ؛ آن قدر جنگیدیم که تانک های دشمن عقب نشینی کردند .
#مرد_میدان
دیدگاه ها (۱)

مثل مادر

مهربان مثل پدر

فرمانده دلها

سردار

🌹🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷🌹 🌷💐سلام علیکم💐🌷 دشمن تشخیص بد...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

📗 عموی بابا عموی بابا که مُرد وسط یک مهمانی خانوادگی داشتیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط